آرش خلیلخانه/
عمران خان، رئیس جمهور پاکستان امروز برای آنچه پیشبرد ابتکار خود برای کاهش تنش میان ایران و عربستان خوانده به تهران میآید. این رویداد مهم که در ادامه رایزنیهای این مقام پاکستانی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و سپس سفر او به ریاض و گفتوگو با ولیعهد سعودی صورت میگیرد، به شدت مورد توجه رسانههای جهان عرب قرار گرفته که آنرا نشانهای از پافشاری بر پیشرفت در این مسیر میدانند. در همین راستا روزنامه «الاخبار» چاپ بیروت نوشت: از سرگیری تکاپوی عمران خان در خط تهران و ریاض هرچند بیانگر احتمال موفقیت در میانجیگری بین دو طرف است، اما با این وجود هنوز هیچ چیز مشخص نیست. آیا هدف عربستان حل گسترده مسائل است یا آرام کردن اوضاع برای در امان ماندن از حملات مجدد و یا اینکه تکاپوی سعودیها در قبال میانجیگری عمران خان ناشی از «چراغ سبز» آمریکا برای آشتی با ایران است.
این روزنامه افزود: به هر حال عمران خان نخست وزیر پاکستان در حالی به تهران میرود که این بار حامل نشانههای مهمی مبنی بر احتمال نفوذ در دیوار بحران منطقه ای است؛ زیرا این سفر پس از دیدار عمران خان با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی و در پی هدف قرار گرفتن تأسیسات نفتی «آرامکو» و نیز سفر «حسن روحانی» رئیس جمهوری ایران به نیویورک انجام میگیرد.
هرچند وزارت خارجه عربستان زیر فشار ریاض دیروز در بیانیهای اعلام کرد ریاض از عمران خان نخواسته تا میانجیگری کند، اما پارامترهای مختلفی سبب شده تا انتظارات و امیدها به موفقیت عمران خان در بازکردن معبری نو برای کاهش تنش در منطقه میان ایران و عربستان شکل گیرد. به ویژه آنکه در بیانیه اسلام آباد تأکید شده، هرگونه گفتوگوی احتمالی میان ایران و عربستان با ابتکار عمل پاکستان و برای برقراری صلح در منطقه انجام خواهد گرفت. پاکستان کشوری است که با هر دو طرف این رایزنیها یعنی ایران و عربستان روابط ویژه و حسنهای دارد و به دلایل متعددی میتواند بهترین و کم حاشیهترین کانال برای ارتباطگیری ریاض با تهران نسبت به برخی از کشورهای عربی باشد.
اما پالسهای متناقض و بعضاً مخرب در رفتار و مواضع مقامات عربستان و اتفاقهایی همچون حمله روز جمعه به نفتکش ایرانی در دریای سرخ، درخواست از آمریکا برای اعزام نیرو و تجهیزات موشکی به عربستان و... گاه موجب ایجاد سردرگمی و دشواری در تحلیل رفتار سعودیها نسبت به روند میانجیگریها میشود. هرچند در دل این بینظمی و آشفتگی یک نظم و روش یا تاکتیک سیاسی معنادار قابل درک است.
ریاض به دنبال تغییر وضعیت خود در منطقه
در واقع این پالسها، جداگانه و منفک نشانههای مثبت برای کاهش تنش نیستند، اما تحلیل آنها در یک ساختار به هم پیوسته نشانههای دیگری را به دست میدهد. به گفته صباح زنگنه، تحلیلگر و کارشناس مسائل منطقه و جهان عرب، اینکه عربستان از آمریکا دعوت کرده تا نیروهای نظامی بیشتر و هواپیماهای بمب افکن بی۵۲ و سامانههای بیشتر پاتریوت را در خاک او مستقر کند و پاسخ مثبت واشنگتن به این درخواست از یکسو و تناقض در موضعگیری مقامات این کشور که گاه صحبت از تمایل به گفتوگو کرده و گاه به اتهام زنی علیه ایران روی میآورند، از سوی دیگر و اقداماتی همچون میانجی قراردادن عمران خان یا عادل عبد المهدی و سپس انکار این درخواستها، هم سیاست ارسال پیامهای متناقض است و هم حاکی از نوعی ترس و نگرانی از آینده؛ زیرا کشوری که به دنبال مصالحه است از افزایش تنش و دامن زدن به عوامل تشدید بحران خودداری میکند. کاری که عربستان در هفتههای اخیر نه تنها به سمت آن حرکت نکرده که عملاً با دعوت از آمریکا برای افزایش نیروهایش در خاک این کشور، ایجاد فتنه و آشوب در عراق، تکرار اتهام زنی علیه ایران و حتی ماجرای حمله به نفتکش ایران در نزدیکی بندر جده میتوان گفت در مسیر مخالف حرکت کرده است.
این کارشناس مسائل غرب آسیا میافزاید: روند تحولات سوریه، هدف قرار گرفتن تأسیسات نفتی عربستان توسط نیروهای یمن با وجود پیشرفتهترین سامانههای پاتریوت که ناتوان از دفاع بودند، شکست در جنگ زمینی برابر حوثیها و خالی کردن پشت کردهای سوریه از سوی آمریکا و علم به این موضوع که ترامپ هم با وجود همه رجزخوانیها هرگز حاضر نیست با ایران وارد یک مواجهه نظامی شود، به ریاض فهمانده که برای جلوگیری از هزینه و خسارت بیشتر باید به سمت کاهش تنش با ایران برود.
زنگنه افزایش نیروهای آمریکا در عربستان یا رویدادهایی همچون حمله به نفتکش ایران را یک اقدام تاکتیکی برای امتیازگیری و ترساندن یا تشویق طرف مقابل برای گفتوگو و امتیازدهی عنوان کرده و تأکید میکند: تجربه نشان داده این روش در مقابل ایران نتیجه نمیدهد.
وی با بیان اینکه رفتار عربستان حاکی از آن است که میانجیگری را با دست پس زده و با پا پیش میکشد، در مورد چشمانداز رایزنیهای عمران خان میگوید: مهم محتوای سیگنالها و علایم است که نشان میدهد ریاض به دنبال تغییر وضعیت است، اما عمق و دامنه آن هنوز مشخص نیست.
عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه رأی الیوم هم در تحلیل این پرونده با اشاره به ناامیدی عربها از ناکارآمدی تجهیزات آمریکایی در برابر توان نظامی ایران و ناامیدی از اینکه تحریمها و فشارها ایران را تضعیف و وادار به عقب نشینی کند، به این موضوع اشاره کرده که عامل تعیین کننده در موفقیت این رایزنی ها و پاسخ مثبت تهران به آن این است که عربستان واقعاً به دنبال حل ریشهای مسائل مهم باشد نه خریدن زمان.
دستان خالی ریاض و نیاز به مذاکره
دکتر حسن لاسجردی نیز در این باره به قدس میگوید: نخستین نکته مهم این است که بدانیم این میانجیگری واقعی است یا نه و نشانههایی بر این موضوع بیابیم و از آنجا که تا کنون عراق و پاکستان میانجیگری را پیشنهاد کردهاند با توجه به نوع و سطح روابط دوستانه ما با آنها نمیتوان به موضوع شک کرد.
این کارشناس مسائل منطقه میافزاید، گام دوم و مهم این است که روشن شود طرف مقابل چه چیزی را خواسته تا آنها به ما منتقل کنند و خبرها حاکی است سعودیها خواستار حل مسئله یمن، همکاریهای نفتی و تأمین امنیت صادرات نفت و حل پروندههای مهمی مثل عراق و سوریه و گروههای خودسر در منطقه هم هستند.
وی با بیان اینکه اگر واقعی بودن میانجیگری و محورهای مورد نظر طرف سعودی مشخص باشد، راحتتر میتوان در مورد امکان موفقیت آنها ارزیابی کرد، به برخی رویدادها از جمله افزایش نیروهای آمریکا در عربستان و برخی تهدیدها علیه ایران و ... اشاره کرده و میافزاید: سعودی ها برای آنکه در این منازعه که به اذعان اکثریت تحلیلگران بیشتر آنرا باختهاند، از موضع ضعف کامل وارد مذاکره نشوند، یکسری اقدامات پوششی صورت میدهند که به تعبیری دست خالی پیش نیایند و بتوانند امتیازهایی هم بگیرند.
وی درباره آمادگی عربستان برای اینکه وارد یک گفتوگوی گسترده و فراگیر درباره مسائل بین دو کشور شود، میگوید: من برداشتم این است که با توجه به نوع مواضع و رفتاری که ولیعهد عربستان داشته، رویکرد مبهم بیش از وجود یک پنل روشن در سیاست خارجی عربستان به چشم میخورد. عربستان در جبهههای مختلف امتیازهای لازم را نگرفته، جنایت علیه مردم یمن، قتل خاشقچی و ضربه پذیری در برابر تهدیدها سبب شده رژیم سعودی نتواند برای خودش وجههای کسب کند. به همین جهت دنبال آن هستند که به صورت موقت هم شده این فضای تنگ و سخت را باز کنند و به موفقیت برسند که میتواند یک گفتوگوی محدود و موقت با ایران بر سر یمن و سوریه یا حوزههای گسترده تر مثل بحران امنیت منطقه و نفت و... باشد که زمان اینرا تعیین خواهد کرد. در حال حاضر مهم این است که فضای عام و کلی عربستان را به سمت کاهش تنش و اصلاح روابط و سیاست خارجی خود نسبت به ایران سوق میدهد.
نظر شما